AI STREAM و کاربرد آن در مدیریت

0
5
ai stream
ai stream

نویسندگان مقاله

سعید صحت          دانشیار گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

نیکی صلواتی [1]*        دکتری مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.

مهران شیرزاد          دکتری مدیریت بازاریابی، مدیر شرکت خدمات هوش مصنوعی دیجی نورون.

این مقاله توسط دکتر سعید صحت و اعضای تیم دیجی نورون در همایش هوش مصنوعی دانشگاه علامه طباطبایی مورد تایید و به صورت شفاهی ارائه شده است:

چکیده

هوش مصنوعی استریم به عنوان یک فناوری تحول‌آفرین در مدیریت سازمان‌ها، به‌ویژه در تحلیل داده‌های زمان واقعی و تسریع فرآیندهای تصمیم‌گیری، جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. این فناوری با پردازش داده‌های پیوسته و آنی، به مدیران امکان می‌دهد تا در زمان واقعی به تحلیل داده‌ها پرداخته و تصمیمات دقیق و سریع‌تری اتخاذ کنند. عوامل مؤثر بر موفقیت اجرای هوش مصنوعی استریم در مدیریت شامل کیفیت داده‌ها، توانمندی زیرساخت‌های پردازشی، انتخاب الگوریتم‌های مناسب، امنیت داده‌ها، زمان تأخیر و مقیاس‌پذیری سیستم‌ها است. این عوامل تأثیر مستقیمی بر دقت و کارایی سیستم‌های هوش مصنوعی استریم دارند و موفقیت در بهره‌برداری از این فناوری به‌شدت به آن‌ها وابسته است. برای بهره‌برداری مؤثر از هوش مصنوعی استریم، سازمان‌ها باید از راهبردهایی مانند بهینه‌سازی فرآیندهای داده‌کاوی، استفاده از پیش‌بینی‌های زمان واقعی، یکپارچه‌سازی با سیستم‌های موجود و ارزیابی مستمر مدل‌ها استفاده کنند. این راهبردها به سازمان‌ها کمک می‌کند تا از پتانسیل‌های هوش مصنوعی استریم برای شناسایی الگوهای جدید، پیش‌بینی رویدادهای آینده و بهبود تجربه مشتری استفاده کنند. پیامدهای اجرای هوش مصنوعی استریم شامل بهبود تصمیم‌گیری سریع و دقیق، افزایش کارایی عملیاتی، ارتقای مدیریت ریسک و بهبود تجربه مشتری است. این پیامدها به سازمان‌ها کمک می‌کند تا عملکرد بهتری در شرایط بحرانی و رقابتی داشته باشند و از داده‌های جاری به‌طور مؤثر بهره‌برداری کنند. در نهایت، این پژوهش بر لزوم توجه به چالش‌های فرهنگی و مهارت‌های انسانی در کنار زیرساخت‌های فنی برای پیاده‌سازی موفق هوش مصنوعی استریم در سازمان‌ها تأکید دارد.

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی، استریم، مدیریت، عوامل موثر، پیامدها، راهبردها

۱- مقدمه

هوش مصنوعی (AI[2]) به‌عنوان یک فناوری تحول‌آفرین در سازمان‌ها شناخته شده است. هوش مصنوعی توانایی سیستم‌ها در یادگیری از داده‌ها برای دستیابی به اهداف خاص است (کاپلان و هانلین[3]، 2019). این فناوری بسیاری از حوزه‌های مدیریتی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. (مالیک[4] و همکاران، 2020؛ ماکاریوس[5] و همکاران، 2020). اهمیت این تحول از آنجا ناشی می‌شود که سازمان‌ها برای حفظ رقابت‌پذیری و پایداری بلندمدت خود، ناگزیر به پذیرش فناوری‌های نوین و بازآفرینی مدل‌های عملیاتی و ساختارهای مدیریتی هستند.

مطالعات متعددی نشان داده‌اند که علی‌رغم سرمایه‌گذاری‌های گسترده در حوزه هوش مصنوعی، بسیاری از سازمان‌ها هنوز نتوانسته‌اند مزایای پیش‌بینی‌شده از این فناوری را به‌طور کامل محقق کنند (میکالف و گوپتا[6]، 2021). مشکلاتی همچون مقاومت فرهنگی، نبود مهارت‌های کافی در نیروی انسانی، نگرانی‌های اخلاقی و چالش‌های زیرساختی از جمله موانعی هستند که مسیر تحقق اهداف هوش مصنوعی را دشوار می‌سازند (چودهاری[7] و همکاران، 2022). به‌ویژه در حوزه منابع انسانی، چالش‌هایی چون حذف سوگیری‌ها، ارتقای عدالت و شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها، حفظ حریم خصوصی کارکنان و تضمین شرایط کاری عادلانه از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند (بوجولد[8] و همکاران، 2024).

بسیاری از پژوهشگران تأکید می‌کنند که سازمان‌ها نباید صرفاً بر منابع فنی متمرکز شوند، بلکه باید توسعه منابع غیر فنی مانند مهارت‌های انسانی، رهبری، فرهنگ سازمانی و استراتژی‌های حکمرانی را نیز در نظر بگیرند (بوقین[9]، 2018). مرور نظام‌مند ادبیات علمی نشان می‌دهد که هوش مصنوعی در مدیریت می‌تواند به‌صورت هوش خودکار (اتوماسیون وظایف تکراری)، هوش کمکی (کمک به تصمیم‌گیری داده‌محور)، هوش افزوده (یادگیری مستمر از تعاملات انسانی و محیطی) و هوش مستقل (تصمیم‌گیری بدون دخالت انسانی) عمل کند (ماکاریوس و همکاران، 2020؛ ورونتیس[10] و همکاران، 2021). هر یک از این جنبه‌ها فرصت‌ها و چالش‌های منحصربه‌فردی ایجاد می‌کنند. برای مثال، در مدیریت منابع انسانی، الگوریتم‌های هوش مصنوعی می‌توانند فرآیندهای جذب و انتخاب استعدادها، ارزیابی عملکرد و توسعه شایستگی‌ها را بهبود بخشند و در عین حال، بهره‌وری و نوآوری سازمانی را افزایش دهند (ملیک و همکاران، 2020؛ سینگ و پاندی[11]، 2024). با این حال، استفاده از هوش مصنوعی بدون توجه به اصول اخلاقی و اجتماعی می‌تواند منجر به پیامدهای منفی همچون بی‌اعتمادی کارکنان، افزایش فشارهای روانی و حتی تبعیض سیستماتیک شود (بوجولد و همکاران، 2024؛ سولامی[12] و همکاران، 2024). هوش مصنوعی علاوه بر تغییر شیوه‌های کاری، فرهنگ سازمانی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد (موریر[13]، 2024). سازمان‌هایی که ارزش‌هایی همچون نوآوری، چابکی و یادگیری مستمر را ترویج می‌کنند، آمادگی بیشتری برای پذیرش هوش مصنوعی دارند و می‌توانند بهتر با چالش‌های ناشی از تغییرات فناورانه سازگار شوند (بویلاکوا[14] و همکاران، 2025).

در مقابل، سازمان‌هایی که فاقد این ویژگی‌ها هستند، ممکن است با مقاومت فرهنگی و شکست در پیاده‌سازی پروژه‌های هوش مصنوعی مواجه شوند (بوقین، 2018؛ سکیب[15] و همکاران، 2025). نکته قابل‌توجه دیگر، نقش رهبری در موفقیت یا شکست پذیرش هوش مصنوعی در سازمان‌هاست. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که مدیران ارشد و رهبران سازمانی باید توانایی‌های جدیدی مانند تصمیم‌گیری داده‌محور، هوش هیجانی و اجتماعی و چابکی در برابر تغییرات فناورانه را توسعه دهند (بویلاکوا و همکاران، 2025؛ فرناندز-ویدال[16] و همکاران، 2022). این رهبران می‌توانند از طریق رفتارهای نمادین، مانند حمایت آشکار از پروژه‌های هوش مصنوعی و ترویج فرهنگ یادگیری، پیام‌های مثبتی به کارکنان ارسال کنند و آمادگی آن‌ها برای تغییر را افزایش دهند (وردی[17] و همکاران، 2020).

اهمیت طراحی چارچوب‌های اخلاقی و حکمرانی برای استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی غیرقابل‌انکار است. بدون وجود چنین چارچوب‌هایی، استفاده از هوش مصنوعی می‌تواند منجر به تشدید نابرابری‌ها، افزایش تبعیض و آسیب به اعتماد کارکنان شود (دویودی[18] و همکاران، 2021). به همین دلیل، پژوهشگران پیشنهاد می‌کنند که سازمان‌ها نه‌تنها بر توسعه و پیاده‌سازی فناوری‌های پیشرفته تمرکز کنند، بلکه به‌طور همزمان بر تدوین سیاست‌ها و استراتژی‌هایی برای تضمین عدالت، شفافیت و مسئولیت‌پذیری نیز توجه داشته باشند (فلزمن[19] و همکاران، 2020؛ چن[20]، 2023). با توجه به اهمیت و پیچیدگی موضوع، پژوهش حاضر تلاش دارد با مرور و تحلیل جامع ادبیات علمی به بررسی AI STREAM و کاربرد آن در مدیریت بپردازد.

۲- تعریف و جایگاه هوش مصنوعی در مدیریت سازمانی

در متون مدیریتی، هوش مصنوعی نه‌تنها به‌عنوان ابزاری برای تحلیل داده‌ها و خودکارسازی فرآیندها مطرح است، بلکه به‌عنوان یکی از پایه‌های اصلی بازآفرینی مدل‌های کسب‌وکار و تغییرات بنیادی در تصمیم‌گیری سازمانی در نظر گرفته می‌شود (ژانگ و همکاران، 2020؛ لی[21] و همکاران، 2021).

هوش مصنوعی در سازمان‌ها در قالب هوش خودکار (اتوماسیون وظایف تکراری)، هوش کمکی (ارائه بینش‌های داده‌محور برای تصمیم‌گیری انسانی)، هوش افزوده (یادگیری مستمر از تعامل انسان و محیط) و هوش مستقل (عملکرد بدون دخالت انسانی) عمل می‌کند. این فناوری در مدیریت منابع انسانی نقش محوری دارد و برای تحلیل داده‌های منابع انسانی (HRIS)، بهبود استخدام، ارزیابی عملکرد و ارتقای تعامل کارکنان استفاده می‌شود (کوویونن و همکاران، 2022؛ بنبایا[22] و همکاران، 2020). نقش هوش مصنوعی تنها به اجرای وظایف محدود نمی‌شود؛ بلکه مفهومی به نام همکاری هوش جمعی (AI-HI) نیز معرفی شده که بر تعامل مشترک انسان و ماشین برای حل مسائل سازمانی تأکید دارد. این همکاری، فرآیندهای مدیریتی را از جمله تعریف مسأله، ارزیابی راه‌حل‌ها و بازبینی‌های پس‌ازعملیات تحت تأثیر قرار داده و ضرورت مدیریت چالش‌هایی مانند اعتماد کارکنان و کیفیت تعامل را برجسته کرده است (سینگ و پاندی، 2024؛ ملونی، 2018).

یکی از چالش‌های کلیدی پذیرش هوش مصنوعی در سازمان‌ها، توسعه مهارت‌ها و شایستگی‌های انسانی است. تنها با سرمایه‌گذاری بر زیرساخت‌های فنی نمی‌توان به بهره‌وری پایدار دست یافت؛ بلکه باید بر جنبه‌های غیرفنی مانند رهبری، هماهنگی تیمی، فرهنگ سازمانی و استراتژی‌های حکمرانی نیز تمرکز کرد. مطالعات نشان داده‌اند که پذیرش موفق هوش مصنوعی نیازمند ارتقای مهارت‌های کارکنان در زمینه شناسایی کاربردهای مناسب، تحلیل داده‌ها و تصمیم‌گیری داده‌محور است (فلوریا و کروییتورو[23]، 2025؛ دویودی و همکاران، 2021).

از منظر نظری، عوامل سازمانی، فناورانه و اجتماعی-فرهنگی همگی بر تصمیم‌گیری مدیران برای پذیرش هوش مصنوعی تأثیرگذار هستند (بهاتیا[24] و همکاران، 2022؛ وارما[25] و همکاران، 2023). فرهنگ داده‌محور، استراتژی دیجیتال، کیفیت داده‌ها و پیشرفت الگوریتم‌ها، همراه با پذیرش اجتماعی و دغدغه‌های اخلاقی، مجموعه عواملی هستند که تعامل آن‌ها موفقیت یا شکست پروژه‌های هوش مصنوعی را رقم می‌زند (کانیش[26] و همکاران، 2022؛ فرناندز-ویدال و همکاران، 2022). مطالعات بین‌المللی تأکید می‌کنند که نقش مدیران ارشد در تدوین استراتژی‌های دیجیتال و ادغام هوش مصنوعی در تصمیم‌گیری‌های کلان سازمانی بسیار پررنگ است. رهبران سازمانی باید مهارت‌هایی مانند تصمیم‌گیری داده‌محور، هوش هیجانی و اجتماعی و چابکی در برابر تغییرات فناورانه را توسعه دهند تا بتوانند از فرصت‌های هوش مصنوعی استفاده کنند (وردی و همکاران، 2020؛ بویلاکوا و همکاران، 2025).

هوش مصنوعی همچنین بر فرهنگ سازمانی تأثیرگذار است. این فناوری با خودکارسازی وظایف و بهبود تصمیم‌گیری، فرهنگ نوآوری، چابکی و یادگیری مستمر را ترویج می‌کند. بااین‌حال، در کنار فرصت‌ها، چالش‌هایی نظیر مقاومت فرهنگی، دغدغه‌های اخلاقی و نیاز به مهارت‌های جدید نیز مطرح می‌شوند (مورلی[27] و همکاران، 2020؛ موریر، 2024). بدون مدیریت تغییر مؤثر، تلاش‌های هوش مصنوعی ممکن است با شکست مواجه شوند (اشنایدر[28] و همکاران، 2013؛ داسگوپتا و وندلر[29]، 2019). علاوه بر این، خودکارسازی مبتنی بر هوش مصنوعی پیامدهای مهمی بر ساختارهای شغلی و نقش‌های مدیریتی دارد. نه‌تنها وظایف سنتی بازتعریف می‌شوند، بلکه انتظارات از کارکنان و مدیران نیز دگرگون می‌گردند و این امر مستلزم بازآموزی و تقویت مهارت‌هاست (کونگ[30] و همکاران، 2023؛ جیانگ و همکاران، 2022).

مطالعاتی به اهمیت شبکه‌های عصبی و یادگیری عمیق در شناسایی الگوهای پنهان مدیریتی و ارتقای تصمیم‌گیری پرداخته‌اند (مجید و هوانگ[31]، 2021؛ چاندرا و همکاران، 2020). همچنین یافته‌های مطالعات نشان داده‌اند که پیاده‌سازی موفق هوش مصنوعی نیازمند چارچوب‌هایی برای تضمین شفافیت، انصاف و محرمانگی داده‌هاست (فلزمن و همکاران، 2020؛ چن، 2023). پذیرش هوش مصنوعی در مدیریت سازمانی مستلزم نگاه جامع به منابع سازمانی، زیرساخت‌های فناورانه، مهارت‌های انسانی، فرهنگ و حکمرانی است. بدون همسویی این اجزا، سازمان‌ها قادر به بهره‌برداری کامل از پتانسیل هوش مصنوعی نخواهند بود و ممکن است با پیامدهای منفی همچون بی‌اعتمادی کارکنان، افزایش فشارهای روانی و حتی تبعیض مواجه شوند.

۳- چارچوب‌ها و مدل‌های پیشنهادی برای استفاده مسئولانه از  هوش مصنوعی

بر اساس مرور ادبیات علمی، چارچوب‌های پیشنهادی برای استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی شامل مؤلفه‌هایی چون شفافیت، توضیح‌پذیری، حفظ حریم خصوصی، حذف سوگیری، ارتقای عدالت و تضمین نظارت انسانی هستند (مورلی و همکاران، 2020؛ فلزمان و همکاران، 2020). برای مثال، بوجولد و همکاران (2024) با مرور شواهد تجربی در حوزه منابع انسانی نشان دادند که کاربرد هوش مصنوعی باید از شش بعد کلیدی ارزیابی شود: کاهش سوگیری و تبعیض، ارتقای اعتماد، حفظ حریم خصوصی، تضمین شفافیت، نقش کنترلی انسان و ایجاد شرایط کاری پایدار (بوجولد و همکاران، 2024). این رویکردها به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا طراحی و پیاده‌سازی الگوریتم‌ها را به‌گونه‌ای انجام دهند که علاوه بر بهره‌برداری از ظرفیت‌های فناوری، از پیامدهای منفی اجتماعی و اخلاقی اجتناب کنند.

یکی از مدل‌های کلیدی، چارچوب قابلیت هوش مصنوعی است که توسط ماکاریوس و همکاران (2020) طراحی شده و بر اساس نظریه‌های منبع‌محور (RBV) و دانش‌محور (KBV) توسعه یافته است. این چارچوب منابع سازمانی را به دو دسته فنی (مانند داده‌ها، زیرساخت فناوری، شفافیت هوش مصنوعی) و غیر فنی (مانند رهبری، فرهنگ، هماهنگی تیم‌ها، تغییر سازمانی و حکمرانی) تقسیم می‌کند و به مدیران کمک می‌کند تا میزان آمادگی سازمان برای پذیرش هوش مصنوعی را ارزیابی کنند و استراتژی‌های اجرایی مناسب طراحی کنند (ماکاریوس و همکاران، 2020؛ میکالف و گوپتا، 2021). در کنار این مدل‌ها، برخی رویکردهای نظری بر نقش حکمرانی داده‌ها تأکید دارند. فلزمان و همکاران (2020) استدلال می‌کنند که طراحی الگوریتم‌های قابل توضیح و شفاف، نه‌تنها برای رعایت الزامات قانونی، بلکه برای ایجاد اعتماد بین کارکنان و مدیران ضروری است. بدون شفافیت کافی، حتی پیشرفته‌ترین فناوری‌ها می‌توانند منجر به افزایش بی‌اعتمادی و مقاومت فرهنگی شوند، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند مدیریت منابع انسانی که تصمیمات حساس استخدامی و ارزیابی عملکرد را شامل می‌شوند.

یکی دیگر از چارچوب‌های پیشنهادی، مدل اخلاقی HR 4.0 است که بر ادغام اصول اخلاقی با فناوری‌های هوش مصنوعی در حوزه منابع انسانی تمرکز دارد (دانچ و همکاران، 2024). این مدل شامل مؤلفه‌هایی چون رهبری اخلاقی، مدیریت داده‌ها، آموزش کارکنان، تدوین سیاست‌ها، ارزیابی و حسابرسی خارجی و تعامل با جامعه است و به سازمان‌ها کمک می‌کند تا در مواجهه با چالش‌های اخلاقی و شمول، رویکردی جامع اتخاذ کنند. پژوهش‌های جدید همچنین به نقش آموزش و ارتقاء مهارت کارکنان به‌عنوان پیش‌شرط استفاده موفق از هوش مصنوعی اشاره می‌کنند. طبق یافته‌های میکالف و گوپتا (2021)، سازمان‌ها برای بهره‌برداری از هوش مصنوعی باید نه‌تنها زیرساخت‌های فناورانه را توسعه دهند، بلکه سرمایه‌گذاری سنگینی روی بازآموزی نیروی انسانی و ارتقای شایستگی‌های دیجیتال داشته باشند (میکالف و گوپتا، 2021؛ آدریبیگبه و همکاران، 2023). این سرمایه‌گذاری‌ها زمینه‌ساز پذیرش فرهنگی فناوری و کاهش مقاومت‌های ناشی از ترس جایگزینی شغلی هستند.

علاوه بر این، مطالعات تطبیقی بین صنایع و کشورها نشان می‌دهد که پذیرش و پیاده‌سازی هوش مصنوعی تحت تأثیر تفاوت‌های اجتماعی-فرهنگی، ساختارهای نهادی و بلوغ دیجیتال قرار دارد (وارما و همکاران، 2023؛ مورایر، 2024). پژوهشگران توصیه می‌کنند که چارچوب‌های استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی باید متناسب با زمینه‌های بومی طراحی شوند و صرفاً به الگوهای جهانی بسنده نشود، چرا که مسائل اخلاقی، قانونی و فرهنگی در کشورهای مختلف تفاوت‌های اساسی دارند.

از منظر عملی، چارچوب‌های حکمرانی پیشنهادی برای هوش مصنوعی شامل تدوین سیاست‌های داخلی، ایجاد کمیته‌های اخلاقی، طراحی فرآیندهای ارزیابی ریسک و توسعه مکانیزم‌های بازخورد مستمر هستند (فلزمان و همکاران، 2020؛ کورتلاتزو و همکاران، 2019). این اقدامات به سازمان‌ها اجازه می‌دهد تا فرآیندهای تصمیم‌گیری الگوریتمی را به‌طور مداوم پایش کنند و در صورت مشاهده سوگیری یا ناکارآمدی، اصلاحات لازم را انجام دهند. استفاده از حسابرسی‌های مستقل و تعامل با ذی‌نفعان بیرونی نیز از جمله راهکارهایی است که برای افزایش مسئولیت‌پذیری توصیه شده‌اند. مطالعه دانچ و همکاران (2024) در چارچوب HR 4.0 نشان می‌دهد که ترکیب تیم‌های چندرشته‌ای، شامل متخصصان فنی، مدیران منابع انسانی و کارشناسان اخلاق، برای طراحی و پیاده‌سازی موفق چارچوب‌های اخلاقی هوش مصنوعی ضروری است. بدون این رویکرد چندبُعدی، خطر نادیده گرفتن مسائل کلیدی مانند شفافیت، عدالت و توضیح‌پذیری بالا می‌رود و اجرای پروژه‌های هوش مصنوعی ممکن است با شکست مواجه شود.

همچنین، نقش رهبران دیجیتال یا رهبران الکترونیک (e-leaders) در موفقیت چارچوب‌های اخلاقی و حکمرانی برجسته شده است. این رهبران با الهام‌بخشی، هدایت فرهنگی و ارتقاء مهارت‌های تیمی، مسیر پذیرش فناوری را هموار می‌کنند و تضمین می‌کنند که اصول اخلاقی و اجتماعی در تمامی مراحل طراحی، پیاده‌سازی و ارزیابی هوش مصنوعی رعایت شوند (بیویلاکوا و همکاران، 2025؛ فلوریا و کرویتورو، 2025). استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی در مدیریت نیازمند طراحی و اجرای چارچوب‌های جامع است که هم جنبه‌های فنی و هم جنبه‌های غیر فنی، به‌ویژه ابعاد اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی را در بر بگیرند. بدون این چارچوب‌ها، حتی پیشرفته‌ترین فناوری‌ها نمی‌توانند مزایای وعده‌داده‌شده را محقق کنند و ممکن است به جای بهبود عملکرد سازمانی، به بروز بحران‌های اخلاقی و کاهش اعتماد بینجامند (دویودی و همکاران، 2021؛ فلزمان و همکاران، 2020).

۴- کارکرد های هوش مصنوعی استریم در مدیریت

هوش مصنوعی استریم به فرایند پردازش و تحلیل داده‌ها در زمان واقعی (Real-Time) یا به‌طور مداوم و پیوسته اشاره دارد. این مفهوم به استفاده از الگوریتم‌ها و مدل‌های هوش مصنوعی برای استخراج اطلاعات، پیش‌بینی و تصمیم‌گیری در زمانی که داده‌ها به‌طور مستمر و بدون وقفه در حال ورود هستند، پردازد (گائو [32]و همکاران، 2025). در این روش، داده‌ها به‌صورت جریان‌های پیوسته از منابع مختلف دریافت می‌شوند و مدل‌های هوش مصنوعی به‌طور آنی به تحلیل آن‌ها پرداخته و نتایج را در همان لحظه ارائه می‌دهند. این نوع از هوش مصنوعی در کاربردهایی مانند پیش‌بینی تقاضا، تحلیل لحظه‌ای ترافیک شبکه، یا سیستم‌های شناسایی چهره در ویدیوهای زنده بسیار مفید است (جوشی [33]و همکاران، 2025). در این بخش به صورت متمرکز بر کارکرد های هوش مصنوعی استریم در مدیریت بر اساس مقالات می پردازیم. ابتدا عوامل موثر، سپس راهبرد های به کار گیری و در نهایت نتایج و پیامد های استفاده از هوش مصنوعی استریم در مدیریت بیان می گردد.

۵- عوامل موثر بر هوش مصنوعی استریم در فعالیت های مدیریتی

هوش مصنوعی استریم در فعالیت‌های مدیریتی به عنوان ابزاری کارآمد برای بهبود فرآیندهای تصمیم‌گیری و تحلیل داده‌های زمان واقعی در سازمان‌ها مطرح است. این فناوری با قابلیت پردازش داده‌های پیوسته و در زمان واقعی، به مدیران این امکان را می‌دهد که به‌طور لحظه‌ای و با سرعت بالا به تحلیل‌های کاربردی دست یابند (چانگ [34]و همکاران، 2025). عوامل مؤثر بر موفقیت و کارایی هوش مصنوعی استریم در این زمینه شامل چندین جنبه مختلف است که در زیر به آنها پرداخته می‌شود (دارویچ و بایومی، 2025). اولین عامل، کیفیت داده‌ها است. داده‌های دقیق و کامل برای پردازش‌های زمان واقعی از اهمیت زیادی برخوردارند؛ در این راستا، فرآیندهای پیش‌پردازش داده‌ها و تصفیه آن‌ها پیش از ورود به مدل‌های هوش مصنوعی، برای افزایش دقت و صحت تحلیل‌ها ضروری است. دومین عامل، توانایی زیرساخت‌های پردازشی است (لیو [35]و همکاران، 2025). پردازش داده‌های استریم نیازمند قدرت محاسباتی بالاست و استفاده از سرورهای قدرتمند یا سرویس‌های ابری می‌تواند به انجام پردازش‌های به موقع و بدون وقفه کمک کند. سومین عامل، انتخاب الگوریتم‌های مناسب است. الگوریتم‌های یادگیری ماشین و یادگیری عمیق به‌ویژه شبکه‌های عصبی برای پردازش داده‌های استریم باید به گونه‌ای انتخاب شوند که توانایی تحلیل داده‌های پیچیده و حجیم را در زمان‌های کوتاه داشته باشند. چهارمین عامل، معماری سیستم است. معماری‌های مقیاس‌پذیر و انعطاف‌پذیر به مدیران این امکان را می‌دهند که سیستم‌های هوش مصنوعی استریم را به راحتی گسترش داده و به منابع جدید داده‌ای وصل کنند (جوشی  و همکاران، 2025).  علاوه بر این، امنیت داده‌ها به‌عنوان عامل پنجم بسیار مهم است. داده‌های پردازش‌شده در زمان واقعی معمولاً حاوی اطلاعات حساس هستند و حفاظت از آن‌ها در برابر تهدیدات سایبری و دسترسی‌های غیرمجاز از اهمیت زیادی برخوردار است. ششمین عامل، توانمندی تیم‌های فنی است. تیم‌های متخصص در زمینه‌های مختلف مانند علم داده، مهندسی نرم‌افزار و امنیت اطلاعات باید توانایی‌های لازم برای پیاده‌سازی، نگهداری و بهبود سیستم‌های هوش مصنوعی استریم را داشته باشند. هفتمین عامل، زمان تأخیر[36] است (فراهانی [37]و همکاران، 2024). در پردازش‌های استریم، کاهش زمان تأخیر برای تحلیل و ارائه نتایج به موقع، امری ضروری است و تأخیر طولانی می‌تواند کارایی سیستم را به شدت کاهش دهد. آخرین عامل، مقیاس‌پذیری مدل‌ها است. سیستم‌های هوش مصنوعی استریم باید قابلیت مقیاس‌پذیری داشته باشند تا بتوانند با افزایش حجم داده‌ها یا تعداد کاربران، به‌طور مؤثر و بدون افت کارایی عمل کنند. با توجه به این عوامل، سازمان‌ها می‌توانند از هوش مصنوعی استریم به‌عنوان ابزاری حیاتی برای بهبود فرآیندهای مدیریتی، تسریع در تصمیم‌گیری و بهره‌برداری بهینه از داده‌ها استفاده کنند.

6– راهبردهای استفاده از هوش مصنوعی استریم در مدیریت

استفاده از هوش مصنوعی استریم در مدیریت به طور فزاینده‌ای در حال گسترش است و سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا فرآیندهای مدیریتی خود را بهبود بخشند و تصمیمات سریع‌تر و دقیق‌تری اتخاذ کنند. برای بهره‌برداری بهینه از این فناوری، مدیران باید از راهبردهای مشخصی استفاده کنند که به آنها کمک می‌کند تا از مزایای هوش مصنوعی استریم بهره‌برداری کنند (ژو [38]و همکاران، 2024). اولین راهبرد، بهینه‌سازی فرآیندهای داده‌کاوی است. با استفاده از هوش مصنوعی استریم، مدیران می‌توانند به داده‌های در حال حرکت در زمان واقعی دسترسی پیدا کنند و آن‌ها را به‌طور مداوم پردازش کنند. در این راستا، استفاده از تکنیک‌های داده‌کاوی مانند خوشه‌بندی و طبقه‌بندی می‌تواند به شناسایی الگوهای جدید و رفتارهای مشتریان کمک کند و فرآیندهای تصمیم‌گیری را بر اساس داده‌های جاری بهبود بخشد. دومین راهبرد، استفاده از پیش‌بینی‌های زمان واقعی است. هوش مصنوعی استریم با تحلیل داده‌های لحظه‌ای قادر به پیش‌بینی رویدادهای آینده است. این ویژگی برای پیش‌بینی تقاضا، پیش‌بینی مشکلات احتمالی و مدیریت ریسک بسیار مفید است (گائو  و همکاران، 2025).  به‌عنوان مثال، پیش‌بینی تغییرات بازار یا شناسایی روندهای نوظهور می‌تواند به مدیران کمک کند تا استراتژی‌های خود را به‌سرعت تطبیق دهند و از فرصت‌ها استفاده کنند. سومین راهبرد، یکپارچه‌سازی با سیستم‌های موجود است. برای بهره‌برداری موثر از هوش مصنوعی استریم، این سیستم‌ها باید با سایر سیستم‌های مدیریتی سازمان مانند CRM،ERP  و سیستم‌های تحلیل داده‌های تاریخی یکپارچه شوند. این یکپارچگی به مدیران امکان می‌دهد که اطلاعات جاری و اطلاعات تاریخی را به‌طور یکپارچه تحلیل کنند و تصمیمات بهتری اتخاذ کنند (چاوز و همکاران، 2024).  چهارمین راهبرد، ارزیابی و بهبود مستمر مدل‌های هوش مصنوعی است. سیستم‌های هوش مصنوعی استریم باید به‌طور مداوم ارزیابی شوند تا از دقت و کارایی آنها در طول زمان اطمینان حاصل شود. این ارزیابی شامل نظارت بر عملکرد مدل‌ها، شناسایی مشکلات و به‌روزرسانی مدل‌ها برای انطباق با تغییرات داده‌ها است. پنجمین راهبرد، ارتقای تجربه مشتری از طریق تحلیل رفتار است. هوش مصنوعی استریم می‌تواند رفتار مشتریان را در زمان واقعی تحلیل کرده و اطلاعات مربوط به علایق و نیازهای آن‌ها را ارائه دهد (بلاتلر، 2025).  این اطلاعات به مدیران کمک می‌کند تا استراتژی‌های بازاریابی و خدمات خود را بر اساس نیازهای مشتریان بهبود بخشند و تجربه مشتری را شخصی‌سازی کنند(گونکالوس و همکاران، 2024).  آخرین راهبرد، استفاده از تحلیل‌های انحرافی برای شناسایی مشکلات فوری است. در سیستم‌های هوش مصنوعی استریم، تحلیل‌های انحرافی به شناسایی الگوهای غیرمعمول و مشکلات فوری کمک می‌کند. برای مثال، شناسایی نوسانات غیرمنتظره در داده‌ها می‌تواند به شناسایی مشکلات عملکردی یا مسائل امنیتی منجر شود (ژو  و همکاران، 2024).  این راهبرد به مدیران این امکان را می‌دهد که سریعاً به مشکلات واکنش نشان دهند و از بروز مشکلات جدی‌تر جلوگیری کنند. این راهبردها می‌توانند به مدیران کمک کنند تا از پتانسیل‌های هوش مصنوعی استریم به‌طور مؤثر استفاده کنند و عملیات مدیریتی را به سمت تصمیم‌گیری‌های هوشمندتر و سریع‌تر هدایت کنند(فراهانی  و همکاران، 2024).

7– نتایج و پیامد های اجرای هوش مصنوعی استریم در مدیریت

اجرای هوش مصنوعی استریم در مدیریت، نتایج و پیامدهای قابل توجهی به همراه دارد که می‌تواند به سازمان‌ها کمک کند تا عملکرد خود را بهبود بخشند و فرآیندهای مدیریتی را به طور مؤثری بهینه کنند (گونکالوس و همکاران، 2024). اولین نتیجه بارز، بهبود تصمیم‌گیری سریع و دقیق است. هوش مصنوعی استریم با پردازش داده‌های لحظه‌ای، اطلاعات دقیق و به‌روز را در اختیار مدیران قرار می‌دهد که به آن‌ها این امکان را می‌دهد تا به‌سرعت واکنش نشان دهند و تصمیمات مناسب را در زمان واقعی اتخاذ کنند (چاوز و همکاران، 2024).  این امر به‌ویژه در موقعیت‌هایی که نیاز به اقدام فوری وجود دارد، مانند پیش‌بینی تغییرات بازار یا پاسخ به بحران‌ها، بسیار مفید است. دومین پیامد، افزایش کارایی عملیاتی است. هوش مصنوعی استریم به مدیران کمک می‌کند تا فرآیندهای پیچیده و زمان‌بر را خودکار کنند و با تحلیل داده‌های جاری، اقدامات بهینه را پیشنهاد دهند. این امر می‌تواند به کاهش هزینه‌ها، کاهش زمان پاسخ‌دهی و افزایش بهره‌وری سازمان‌ها منجر شود. سومین پیامد، بهبود تجربه مشتری است. هوش مصنوعی استریم به مدیران این امکان را می‌دهد که رفتار مشتریان را در زمان واقعی تحلیل کنند و بر اساس آن، خدمات و پیشنهادات شخصی‌سازی شده ارائه دهند (چاوز و همکاران، 2024). این نوع از تحلیل می‌تواند به افزایش رضایت مشتری و وفاداری به برند کمک کند. چهارمین نتیجه، ارتقای مدیریت ریسک است. با استفاده از هوش مصنوعی استریم، سازمان‌ها می‌توانند پیش‌بینی‌های دقیقی در مورد ریسک‌ها و تهدیدهای احتمالی انجام دهند. این پیش‌بینی‌ها به مدیران کمک می‌کند تا اقدامات پیشگیرانه انجام دهند و از وقوع مشکلات بزرگتر جلوگیری کنند. پنجمین پیامد، توانایی مقیاس‌پذیری سیستم‌های مدیریتی است. هوش مصنوعی استریم می‌تواند به‌راحتی با افزایش حجم داده‌ها یا گسترش نیازهای سازمان مقیاس‌پذیر شود و این امر به سازمان‌ها اجازه می‌دهد که بدون کاهش کارایی، رشد کنند. ششمین نتیجه، تسهیل در تحلیل داده‌های پیچیده است (دارویچ و بایومی، 2025). هوش مصنوعی استریم قادر است تا داده‌های پیچیده و حجیم را به‌طور همزمان تحلیل کند و از این طریق، اطلاعات مفید را از دل داده‌ها استخراج نماید. این توانایی به مدیران این امکان را می‌دهد که به بینش‌های عمیق‌تری دست یابند و استراتژی‌های بهتری را برای سازمان خود تدوین کنند (بلاتلر، 2025). در نهایت، اجرای هوش مصنوعی استریم در مدیریت می‌تواند به بهبود شفافیت و پیگیری در فرآیندهای مدیریتی منجر شود. با فراهم کردن دسترسی لحظه‌ای به داده‌های معتبر و به‌روز، مدیران می‌توانند از شفافیت بیشتری در تصمیم‌گیری‌های خود برخوردار باشند و به‌راحتی عملکرد سازمان را نظارت کنند. این پیامدها نشان می‌دهند که هوش مصنوعی استریم نه تنها ابزارهای تحلیلی جدیدی را در اختیار مدیران قرار می‌دهد، بلکه به بهبود کلی فرآیندهای مدیریتی و سازمانی کمک می‌کند (ژو  و همکاران، 2024).

بر اساس مروری که در این بخش انجام گردید الگوی استخراجی از مطالعات در قالب شکل شماره 1 ارائه شده است:

ai stream
ai stream

شکل شماره 1. الگوی هوش مصنوعی استریم در مدیریت، عوامل موثر، راهبرد ها و پیامد های اجرا

8– بحث و نتیجه‌گیری

هوش مصنوعی استریم به‌عنوان یک فناوری تحول‌آفرین در مدیریت سازمان‌ها، امکانات و فرصت‌های بسیاری برای بهبود فرآیندهای تصمیم‌گیری و تحلیل داده‌های زمان واقعی فراهم می‌آورد. این فناوری با پردازش داده‌ها به‌طور پیوسته و آنی، به مدیران این امکان را می‌دهد که تصمیمات دقیق و سریعی را در لحظه اتخاذ کنند، که این امر به‌ویژه در موقعیت‌هایی که نیاز به اقدام فوری وجود دارد، مانند پیش‌بینی تغییرات بازار یا پاسخ به بحران‌ها، بسیار حائز اهمیت است (چانگ و همکاران، 2025). عوامل مؤثر بر موفقیت هوش مصنوعی استریم در مدیریت شامل کیفیت داده‌ها، توانایی زیرساخت‌های پردازشی، انتخاب الگوریتم‌های مناسب، معماری سیستم، امنیت داده‌ها، توانمندی تیم‌های فنی، زمان تأخیر و مقیاس‌پذیری مدل‌ها است (دارویچ و بایومی، 2025). توانایی زیرساخت‌های پردازشی برای انجام پردازش‌های به‌موقع و بدون وقفه با استفاده از سرویس‌های ابری و سرورهای قدرتمند به‌ویژه در پردازش داده‌های استریم اهمیت ویژه‌ای دارد (لیو و همکاران، 2025). انتخاب الگوریتم‌های مناسب نیز نقش مهمی در تحلیل داده‌های پیچیده و حجیم ایفا می‌کند، زیرا این الگوریتم‌ها باید قادر به پردازش داده‌ها در زمان‌های کوتاه باشند (جوشی و همکاران، 2025). در این زمینه، معماری سیستم‌ها باید مقیاس‌پذیر و انعطاف‌پذیر باشد تا سازمان‌ها بتوانند با افزایش حجم داده‌ها یا نیازهای جدید، این سیستم‌ها را گسترش دهند (جوشی و همکاران، 2025). علاوه بر این، امنیت داده‌ها برای حفاظت از اطلاعات حساس در برابر تهدیدات سایبری و دسترسی‌های غیرمجاز اهمیت ویژه‌ای دارد. توانمندی تیم‌های فنی نیز به‌عنوان عامل اساسی برای پیاده‌سازی و نگهداری سیستم‌های هوش مصنوعی استریم در نظر گرفته می‌شود، زیرا این تیم‌ها باید مهارت‌های لازم برای پیاده‌سازی، نگهداری و بهبود سیستم‌ها را داشته باشند (فراهانی و همکاران، 2024).

راهبردهای استفاده از هوش مصنوعی استریم در مدیریت شامل بهینه‌سازی فرآیندهای داده‌کاوی، استفاده از پیش‌بینی‌های زمان واقعی، یکپارچگی با سیستم‌های موجود، ارزیابی و بهبود مستمر مدل‌های هوش مصنوعی، ارتقای تجربه مشتری از طریق تحلیل رفتار و استفاده از تحلیل‌های انحرافی برای شناسایی مشکلات فوری است (ژو و همکاران، 2024). این راهبردها به سازمان‌ها کمک می‌کند تا از پتانسیل‌های هوش مصنوعی استریم به‌طور مؤثر استفاده کنند. به‌طور خاص، بهینه‌سازی فرآیندهای داده‌کاوی می‌تواند به شناسایی الگوهای جدید و رفتارهای مشتریان کمک کند و فرآیندهای تصمیم‌گیری را بر اساس داده‌های جاری بهبود بخشد (گائو و همکاران، 2025). همچنین، استفاده از پیش‌بینی‌های زمان واقعی می‌تواند به پیش‌بینی تقاضا، شناسایی روندهای نوظهور و بهبود مدیریت ریسک کمک کند (گائو و همکاران، 2025). این فناوری به سازمان‌ها این امکان را می‌دهد که تغییرات بازار را پیش‌بینی کرده و استراتژی‌های خود را به‌سرعت تطبیق دهند. یکپارچگی سیستم‌های هوش مصنوعی استریم با سیستم‌های موجود مانند CRM و ERP به مدیران این امکان را می‌دهد که اطلاعات جاری و تاریخی را به‌طور یکپارچه تحلیل کنند و تصمیمات بهتری اتخاذ کنند (چاوز و همکاران، 2024). نتایج و پیامدهای اجرای هوش مصنوعی استریم در مدیریت شامل بهبود تصمیم‌گیری سریع و دقیق، افزایش کارایی عملیاتی، بهبود تجربه مشتری، ارتقای مدیریت ریسک، توانایی مقیاس‌پذیری سیستم‌های مدیریتی، تسهیل در تحلیل داده‌های پیچیده و بهبود شفافیت و پیگیری در فرآیندهای مدیریتی است (گونکالوس و همکاران، 2024). این پیامدها به سازمان‌ها این امکان را می‌دهند که با سرعت بیشتری به تغییرات واکنش نشان دهند، بهره‌وری را افزایش دهند و تجربه مشتری را بهبود بخشند. به‌ویژه، هوش مصنوعی استریم می‌تواند به شفافیت بیشتر در تصمیم‌گیری‌های مدیریتی کمک کند و مدیران را قادر سازد تا عملکرد سازمان را به‌راحتی نظارت کنند (ژو و همکاران، 2024). برای بهره‌برداری مؤثر از هوش مصنوعی استریم، مدیران باید هم‌زمان به توسعه زیرساخت‌های فناورانه و ارتقای مهارت‌های دیجیتال کارکنان توجه داشته باشند. همچنین، برای کاهش موانع فرهنگی و مقاومت در برابر تغییر، ضروری است که رهبران سازمانی فرهنگ یادگیری و همکاری میان انسان و سیستم‌های هوش مصنوعی را تقویت کنند. این رویکردها به سازمان‌ها این امکان را می‌دهد که از تمام ظرفیت‌های هوش مصنوعی استریم بهره‌برداری کرده و به بهبود مستمر فرآیندهای مدیریتی دست یابند.

 

9– منابع

Aderibigbe, A., Smith, J., & Lewis, P. (2023). Addressing talent shortages in AI: Workforce development strategies. Journal of Workforce Innovation, 12(3), 233–245.

Astobiza, A. M. (2024). Do people believe that machines have minds and free will? AI and Ethics, 4, 1175–1183.

Benbya, H., Nan, N., Tanriverdi, H., & Yoo, Y. (2020). Complexity and information systems research in the emerging digital world. MIS Quarterly, 44(1), 1-17.

Bevilacqua, S., Masárová, J., Perotti, F. A., & Ferraris, A. (2025). Enhancing top managers’ leadership with artificial intelligence: Insights from a systematic literature review. Review of Managerial Science.

Bhatia, M., Sangwan, K. S., & Shankar, R. (2022). Enablers and barriers of artificial intelligence adoption. Int. J. of Production Research, 60(5), 1487-1504.Chandra, R., Jain, A., & Goel, M. (2022). Deep learning for predictive analytics in finance. Artificial Intelligence Review, 55, 1187–1212.

Bughin, J. (2018). Why AI isn’t the death of jobs. MIT Sloan Management Review, 59(4), 41–44.

Bujold, A., Roberge-Maltais, I., Parent-Rocheleau, X., Boasen, J., Sénécal, S., & Léger, P.-M. (2024). Responsible artificial intelligence in human resources management: A review of the empirical literature. AI and Ethics, 4, 1185–1200.

Butler, M. (2025). AI and Music Digital Streaming Platforms: The Effectiveness of Implementing an Ethical Identifier to Highlight AI Compositions (Doctoral dissertation, Institute of Art, Design+ Technology).

Chang, Y., Wang, H., & Guo, Z. (2025). Artificial intelligence in live streaming: How can virtual streamers bring more sales?. Journal of Retailing and Consumer Services84, 104247.

Chaves, A. J., Martín, C., & Díaz, M. (2024). Towards flexible data stream collaboration: Federated Learning in Kafka-ML. Internet of Things25, 101036.

Chen, J. (2023). AI and employee wellbeing: Balancing productivity and stress. Journal of Organizational Behavior, 44(1), 67–85.
Murire, O. T. (2024). Artificial intelligence and its role in shaping organizational work practices. Administrative Sciences, 14(12), 316.

Chen, J., Zhang, Y., & Li, L. (2021). Machine learning applications in financial risk management. Expert Systems with Applications, 168, 114366.

Chowdhury, R. M. M. I., Yen, D. A., & Debnath, R. M. (2022). Artificial Intelligence–Human Interaction and Integration: Theoretical Insights and Future Directions. Journal of Business Research, 139, 652–663.

Cortelazzo, L., Bruni, E., & Zampieri, R. (2019). E-leadership and digital transformation. Frontiers in Psychology, 10, Article 1131.

Danach, K., El Dirani, A., & Fayyad-Kazan, H. (2024). Navigating HR 4.0: Harnessing AI for ethical and inclusive HR transformation. Proceedings, 101, 18.

Darwich, M., & Bayoumi, M. (2025). Case Studies and Real-World Implementations of AI, Cloud, and Edge in Video Streaming. In Enhancing Video Streaming with AI, Cloud, and Edge Technologies: Optimization Techniques and Frameworks (pp. 289-310). Cham: Springer Nature Switzerland.

Dasgupta, M., & Wendler, R. (2019). Managing cultural change in digital transformation. Journal of Business Strategy, 40(2), 34–42.

Dubey, R., Gunasekaran, A., & Papadopoulos, T. (2018). Leadership and innovation: An integrated framework. Int. J. of Production Economics, 203, 112–123.

Dwivedi, Y. K., Hughes, L., Ismagilova, E., et al. (2021). AI: Multidisciplinary perspectives on challenges and opportunities. Int. J. of Information Management, 57, 101994.

Farahani, R., Azimi, Z., Timmerer, C., & Prodan, R. (2024). Towards ai-assisted sustainable adaptive video streaming systems: Tutorial and survey. arXiv preprint arXiv:2406.02302.

Farayola, F. O., Abiodun, J. A., & Suleiman, R. A. (2023). Leveraging AI for innovative business models. Journal of Strategic Innovation, 10(4), 455–473.

Felzmann, H., Villaronga, E. F., Lutz, C., & Tamò-Larrieux, A. (2020). Transparency you can trust. Big Data & Society, 7(1), 2053951720924515.

Fernandez-Vidal, S., Singh, A., & Pandey, J. (2022). Leading organizations in the AI era. Leadership Quarterly, 33(3), 101622.

Florea, N. V., & Croitoru, G. (2025). The impact of artificial intelligence on communication dynamics and performance in organizational leadership. Administrative Sciences, 15(2), 33.

Gao, J., Zhao, X., Zhai, M., Zhang, D., & Li, G. (2025). AI or human? The effect of streamer types on consumer purchase intention in live streaming. International Journal of Human–Computer Interaction41(1), 305-317.

Gonçalves, A. R., Pinto, D. C., Shuqair, S., Dalmoro, M., & Mattila, A. S. (2024). Artificial intelligence vs. autonomous decision-making in streaming platforms: A mixed-method approach. International Journal of Information Management76, 102748.

Ho, C. S., Tan, L., & Chua, K. (2025). Symbolic leadership and AI adoption in SMEs. Journal of Small Business Management, 63(1), 88–110.

Jaiswal, R., Singh, A., & Pandey, J. (2022). The role of HR analytics in building workforce agility: A moderated mediation model. Journal of Business Research, 139, 718–732.

Jiang, H., Liu, X., & Wang, Y. (2023). Smart manufacturing with AI. IEEE Trans. on Industrial Informatics, 19(2), 1234–1245.

Jiang, J., Yao, Y., & Kong, X. (2022). Artificial intelligence and job redesign: Toward a framework for shaping human-AI collaboration. Journal of Management Studies, 59(3), 645–669.

Joshi, S. Review of Data Pipelines and Streaming for Generative AI Integration: Challenges, Solutions, and Future Directions.

Kaplan, A. M., & Haenlein, M. (2019). Siri, Siri, in my hand: Who’s the fairest in the land? On the interpretations, illustrations, and implications of artificial intelligence. Business Horizons, 62(1), 15–25.

Koivunen, S., Ala-Luopa, S., Olsson, T., & Haapakorpi, A. (2022). The march of chatbots into recruitment: Recruiters’ experiences, expectations, and design opportunities. Computer Supported Cooperative Work (CSCW), 31, 487–516.

Kunisch, S., Menz, M., & Wirbelauer, C. (2022). Chief digital officers: An exploratory analysis of their emergence and role in organizational transformation. Long Range Planning, 55(5), 102136.

Liu, Q., Ma, N., & Zhang, X. (2025). Can AI-virtual anchors replace human internet celebrities for live streaming sales of products? An emotion theory perspective. Journal of Retailing and Consumer Services82, 104107.

Majeed, A., & Hwang, H. (2021). Big data analytics and organizational performance: The mediating role of knowledge management. Journal of Knowledge Management, 25(6), 1539–1561.

Makarius, E. E., Mukherjee, D., Fox, J., & Fox, A. K. (2020). Rising with the machines: A sociotechnical framework for bringing artificial intelligence into the organization. Journal of Business Research, 120, 262–273.

Malik, A., Sinha, A., & Blumenfeld, S. (2020). Human resource management and AI: A new synthesis. International Journal of Human Resource Management, 31(22), 2809–2833.

Malone, T. W. (2018). Superminds: The surprising power of people and computers thinking together. Little, Brown Spark.

Metz, C. (2021). Fear of AI: Understanding employee resistance to automation. Harvard Business Review, 99(4), 110–118.

Mikalef, P., & Gupta, M. (2021). Artificial Intelligence capability: Conceptualization, measurement calibration, and empirical study on its impact on organizational creativity and firm performance. Information & Management, 58(3), 103434.

Morley, J., Floridi, L., Kinsey, L., & Elhalal, A. (2020). From what to how: An initial review of publicly available AI ethics tools, methods and research to translate principles into practices. Science and Engineering Ethics, 26, 2141–2168.

Raisch, S., & Krakowski, S. (2021). Artificial intelligence and management. Academy of Management Review, 46(1), 192–210.

Rajeshwari, P., Singh, A., & Pandey, J. (2019). Role of artificial intelligence in supply chain agility: Evidence from manufacturing firms. Supply Chain Management Journal, 24(5), 583–602.

Sakib, M. N., Jabber, M. A., Younus, M., Bithee, M. M., Sannyamat, M. M., Saha, A., & Guha, A. (2025). Mapping the impacts of neural networks on human resource management research: A bibliometric analysis. Future Business Journal, 11, 89.

Schneider, B., Ehrhart, M. G., & Macey, W. H. (2013). Organizational climate and culture. Annual Review of Psychology, 64, 361–388.

Singh, A., & Pandey, J. (2024). AI adoption in extended HR ecosystems. Frontiers in Psychology, 14, Article 1339782.

Soulami, M., Benchekroun, S., & Galiulina, A. (2024). Exploring how AI adoption affects employees. Frontiers in Artificial Intelligence, 7, Article 1473872.

Varma, S., Tiwari, P., & Jain, V. (2023). Social and cultural barriers to AI adoption. Journal of Enterprise Information Management, 36(2), 352–374.

Vrontis, D., Christofi, M., Pereira, V., & Tarba, S. (2021). Artificial intelligence, robotics, advanced technologies and human resource management: A systematic review. International Journal of Human Resource Management, 32(12), 2681–2717.

Wrede, M., Velamuri, V. K., & Dauth, T. (2020). Top management teams in the digital age: Exploring the role and practices of top management teams in firms’ digital transformation. Managerial and Decision Economics, 41(7), 1129–1143.

Yamin, M., Almuteri, S., Bogari, K., & Ashi, A. (2024). The influence of strategic human resource management and artificial intelligence in determining supply chain agility and resilience. Sustainability, 16(7), 2688.

Zhang, X., Li, B., & Shen, L. (2020). Exploring the impact of artificial intelligence on firm performance: The mediating role of dynamic capabilities. Technological Forecasting and Social Change, 157, 120098.

Zhou, P., Wang, L., Liu, Z., Hao, Y., Hui, P., Tarkoma, S., & Kangasharju, J. (2024). A survey on generative ai and llm for video generation, understanding, and streaming. arXiv preprint arXiv:2404.16038.

* نویسنده مسئول: نیکی صلواتی؛ شماره تماس: 09107879593؛ پست الکترونیکی: z.salavati90@gmail.com؛  آدرس: تهران، تهرانپارس، خیابان دماوند شرق به غرب، نرسیده به چهارراه تهرانپارس، کوچه ی نورمحمدی، پلاک 2، واحد 1؛ کد پستی: 1654816371

[2] Artificial intelligence

[3] Kaplan & Haenlein

[4] Malik

[5] Makarius

[6] Mikalef & Gupta

[7] Chowdhury

[8] Bujold

[9] Bughin

[10] Vrontis

[11] Singh & Pandey

[12] Soulami

[13] Murire

[14] Bevilacqua

[15] Sakib

[16] Fernandez-Vidal

[17] Wrede

[18] Dwivedi

[19] Felzmann

[20] Chen

[21] Li

[22] Benbya

[23] Florea & Croitoru

[24] Bhatia

[25] Varma

[26] Kunisch

[27] Morley

[28] Schneider

[29] Dasgupta & Wendler

[30] Kong

[31] Hwang

[32] Gao

[33] Joshi

[34] Chang

[35] Liu

[36] Latency

[37] Farahani

[38] Zhou

ثبت یک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید